فایل خونه | مرجع دانلود کتاب های pdf
محصول کتاب فابل (فیبل) آدرین یانگ PDF – جلد اول به صورت pdf با ترجمه روان پگاه خدادادی (بدون ترجمه گوگل) در سایت فایل خونه برای دانلود آماده شده است. کتاب فابل که در مجموع یک رمان 4 جلدی است، یک رمان فانتزی جوان‌پسند می باشد که در سال 2020 منتشر شد. جلد دوم آن همنام، جلد سوم آن آخرین میراثو جلد چهارم آن سینت نام دارد. این کتاب اولین جلد از یک سه گانه است و با روایت ماجراجویانه، دریایی و احساسی خود توانست توجه بسیاری از نوجوانان و علاقمندان به داستان‌های پرتنش را به خود جلب کند. قهرمان داستان، فابل، دختری نوجوان است که چهار سال قبل توسط پدرش، تاجر مرموز دریایی، در جزیره ای خطرناک رها می‌شود.
او برای زنده ماندن مجبور است به تنهایی با دزدان دریایی، طوفان های سهمگین و ساکنان بی‌رحم جزیره مقابله کند. فابل که در دل خود زخمی عمیق از رها شدن دارد، مصمم است تا راهی برای فرار از جزیره پیدا کند و به کشتی پدرش بازگردد. اما در طول مسیر، او با حقیقت هایی درباره‌ی خانواده اش، تجارت دریایی و دنیای خطرناک اطرافش رو به رو می شود که همه چیز را تغییر می دهد. آدرین یانگ با قلمی توصیفی و روان، فضای پر رمز و راز و خشونت‌آمیز دنیای دریانوردی را به شکلی باور پذیر ترسیم می کند. داستان مملو از کشمکش های درونی، شخصیت های خاکستری و ماجرا های پرهیجان است. رابطه ی فابل با دیگر شخصیت ها، به‌ویژه وست، کاپیتان مرموز کشتی مارگوری، عمق بیشتری به داستان می بخشد.
در ابتدای کتاب می خوانیم: سومین بار بود که سعی میکرد موقع غواصی رفتن مرا جا بگذارد. اگر اسپک همیشه خدا مست ،نبود به او پول میدادم تا به جای کوی با قایق مرا به صخره ببرد ولی برای رفتن به صخره به یک قایق مطمئن احتیاج داشتم. باد در بادبان بالای سرمان پیچید و قایق را به سرعت جلو راند. بین دوتا غواص آفتاب سوخته برای خودم جایی پیدا کردم و نشستم کوی دستش را به طرفم دراز کرد کرایهش میشه به سکه.» از بالای سرش به جزایر مرزی نگاه کردم؛ جایی که دکل کشتیهای بازرگانی در باد شدیدی که میوزید به این طرف و آن طرف تکان میخورد کشتی مری گلد آنجا نبود ولی با غروب آفتاب پیدایش میشد. از کیسه آویزان از کمرم سکه ای در آوردم و با دندانهای به هم فشرده کف دست کوی گذاشتم تا به حال آن قدر سکه از من گرفته بود که دست کم نصف پول قایقش درآمده بود.
قایق سرعت گرفت و از میان آب پیش رفت هر چه بیشتر از ساحل دور می شدیم رنگ فیروزه ای آبهای کم عمق جای خود را به رنگ آبی آبهای عمیق میداد به عقب لم دادم و دستم را کف قایق کشیدم. خورشید وسط آسمان بود و تا مد چند ساعتی وقت داشتیم آن قدر وقت بود که کیسه ام را از سنگهای آذرین پر کنم.
پیشنهادات فایل خونه برای شما
دیگر کاربران با این عبارات نیز جست و جو کرده اند.