دانلود کتاب همسایه ها از احمد محمود pdf

محصول کتاب همسایه ها از احمد محمود در سایت فایل خونه برای دانلود آماده شده است. باز فریاد بلورخانم تو حیاط دنگال می پیچد امان آقا کمربند پهن چرمی را کشیده است به جانش هنوز آفتاب سرنزده است. با شتاب از تو رختخواب می پرم و از اتاق میزنم بیرون مادرم تازه کتری را گذاشته است رو چراغ تاریک روشن است. هوا سرد است. ناله ی بلور خانم حیاط را پر کرده است. نفرین و ناله می کند. مرده ها و زنده های امان آقا را زیر رو می کند. بعد یکهو در اتاق به شدت باز می شود و بلورخانم پرت می شود بیرون چند تا از همسایه ها جلو اتاق شان ایستاده اند و دست ها را رو سینه ها گره کرده اند. تمام تن بلورخانم پیداست.

در بخشی از متن کتاب همسایه ها می خوانیم:

خالد بیا برو بازار قصابا سیرابی بخر آن قدر سیرابی را خوش طعم می پزد که آدم دلش می خواهد انگشتانش را باش بخورد. مادرم صبح جمعه است. آفتاب آمده است بالا با امان آقا قرار گذاشته ام که روزهای جمعه تعطیل کنم امان آقا هیچ حرفی ندارد. هروقت که دلم بخواهد می روم قهوه خانه و هر وقت که دلم نخواهد نمی روم. با ابراهیم می زنیم به کوچه اگر بخواهیم راهمان نزدیک باشد می توانیم به کوچه پس کوچه ها بزنیم اینطور زودتر می رسیم بازار قصاب ها. ولی همیشه ترجیح می دهیم کمی راهمان دورتر شود اما از میدان بزرگ شهر بگذریم تو میدان همیشه چیزهای دیدنی هست.

پیشنهادات فایل خونه برای شما

چرا کتاب همسایه ها ممنوع است

کتاب همسایه ها چاپ قدیم

جملات زیبای کتاب همسایه ها

خرید کتاب همسایه ها